ابر بارنده به دریا می گفت گر نبارم تو کجا دریایی؟ در دلش خنده کنان دریا گفت ابر بارنده تو هم از مایی فراموش کردن کسی را که دوسش داری مثل این می مونه که تا حالا کسی را که ندیدی بخوای به یادش بیاری! عشقبازی را چه خوش فرهاد شیرین کرد و رفت جان شیرین را فدای جان شیرین کرد و رفت یادگاری در جهان از تیشه بهر خود گذاشت بیستون را گر ز خون خویش رنگین کرد و رفت بیستون را عشق کند و شهرتش فرهاد برد
نام: محمود رباط جز ......................................................... جنسیت: مرد ......................................................... محل سکونت: خراسان رضوي ......................................................... سن: 1 / 1 / 1364 ......................................................... میزان تحصیلات: اکابر ......................................................... شماره تماس: 09335373104 ......................................................... ایمیل و ای دی یاهو: robatjazi.mahmood@yahooo.com ......................................................... درباره من: ♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦شما یادتون نمیاد♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦♦
شما یادتون نمیاد، زنگ آخر که می شد کیف و کوله رو مینداختیم رو دوشمون و منتظر بودیم زنگ بخوره تا اولین نفری باشیم که از کلاس میدوه بیرون.
نظرات شما عزیزان:
- |
درباره من
دوستان شرح پریشانی من گوش کنید
داستان غم پنهانی من گوش کنید
قصه بی سر و سامانی من گوش کنید
گفت و گوی من و حیرانی من گوش کنید
شرح این آتش جان سوز نگفتن تا کی؟
سوختم سوختم این راز نهفتن تا کی؟
تبادل
لینک هوشمند
برای تبادل
لینک ابتدا ما
را با عنوان
درددل و
آدرس
aminirobati.LXB.ir لینک
نمایید سپس
مشخصات لینک
خود را در زیر
نوشته . در صورت
وجود لینک ما در
سایت شما
لینکتان به طور
خودکار در سایت
ما قرار میگیرد.